نقد و بررسی تئوریهای سازمان در مسیر پست مدرنیست
درباره پست مدرنیسم دو دیدگاه کلی وجود دارد. برخی آن را در درون مدرنیسم تعریف می کنند و آن را متضاد با مدرنیسم نمیدانند، بلکه آن را به عنوان یک تحول درونی مدرنیسم برای حفظ و بقای خود معرفی میکنند. در مقابل این دیدگاه، نظر کسانی قرار دارد که پستمدرنیسم را مرحله پس از مدرنیسم و نفی آن میدانند؛ یعنی همانگونه که «مدرنیسم» به عنوان یک مرحله تاریخی با ویژگیها و شاخصهای معین، مرحله قبل از خود را کنار زد و خود جانشین آن شد، پستمدرنیسم نیز مدرنیسم را از میدان بیرون کرد و خود را جایگزین آن کرد. از نگاه این افراد، پستمدرنیسم نه تکمیل و تصحیح مدرنیسم، بلکه طرد و رد آن است.
به تعبیر یکی از اندیشمندان، نباید به دنبال معنای لفظ «پستمدرنیسم» بود؛ چراکه بیشتر صاحبنظران پیرو این اندیشه به معنا قایل نیستند و وجه غالب تفکر پستمدرنیسم اثبات بیمعنایی یا طرح صرفنظر کردن از معناست، اما چنان هم نیست که نتوان هیچ شاخصه و اصل معینی برای تفکر پست مدرنیسم ارائه کرد.
تأثیر پستمدرنیسم در حوزه نظریات مدیریت در حدی است که برخی محققان در تقسیم خود از نظریات مدیریت، یک بخش را به نظریات پستمدرن اختصاص دادهاند. نفی عقلانیت، رسمیت، و قانونمحوری در امور سازمانی، استفاده از استعارههای متنوع و نرم برای سازمان، تنوع ساختارهای سازمانی، و توجه به گروههای خاص از جمله ویژگیهای نظریات پستمدرن مدیریت است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.